چه دنیایی
دور بودم
از تو
از خودم
دنیای دیگری در تو میخواستم
دنیایی کور
که من هم در آن باشم
چقدر تلخ باید دور شوم
دور بودم
از تو
از خودم
دنیای دیگری در تو میخواستم
دنیایی کور
که من هم در آن باشم
چقدر تلخ باید دور شوم
چطور میگذرد ؟
وقتی نباشم
وقتی نباشی
وقتی گم باشم
وقتی رد پاهایت هم دیگر نباشد
واقعا چطور میگذرد؟!
فکر میکنی حق داری اینو بپرسی؟؟؟؟؟؟
هیچ دستی که سهم من از زندگی باشه پیدا نکردم
همه دستها نقشی داشته اند
و من نمی توانستم نقششون رو ندیده بگیرم
نمی دونم از خودم دلخور باشم یا از تو
دستام تنها شد و گرمایش رفت
ولی نمی دونم چرا قلبم اینهمه درد میکنه
دستای کسی رو که دوستش داشتم
ول کردم می دونی این چه دردیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!
نمی دونی !!!!!!!!!!!!!!
اگه نمی دونی؟ از جات بلند شو
اگه می دونی ؟؟؟؟؟؟ بازم از جات بلند شو
دیگه واسه خدا بودن پیری
دلم یه دنیا میخواست پر از خدا
پر از لحظه هایی که باهام باشی
ولی هرچی جلوتر میرم
جای خالی تو
بزرگتر میشه
الان جایی که ایستادم اصلا قشنگ نیست
ازت دلخورم خیلی
منو پیدا کن
نمی دونم چطوری؟ این دیگه تو تخصص توئه
خیلی ناراحتم
کلا جالبه
اصلا اشکال از کسی نیست از من
چی بگم بیخیال
حداقل فهمیدم حسی نداشت
خوبه
واقعا چرا؟
چرا آدما طوری برخورد میکنند انگار جریان چیز دیگه ایه
بازم خوبه
خدا دوستم داشت
داشتم خودمو گول میزدم
دروغ بگم احساساتم جریحه دار نشد
ولی خوب دیگه اینم از زندگی ما
بیخیال
اصلا نبودی که از دست بری
سخت بود
خیلی سخت
ولی انجامش دادم
میدونی چی بیشتر دلمو میسوزونه
اینکه تو نمی دونی
چقدر برام سخت بوده
امروز فقط خندیدم
ولی خودم میدونم تو دلم چه خبره
واقعا دنیای ما آدما
عجیب
لبی خندون ولی روحی گریون
به خودم
به دنیا
به همه چیزهایی که مهم
ولی نباید واسم مهم باشه
به آدمهایی که هنوز واسم مهمن ولی دیگه تو زندگیم نیستن
باید بخندم به همه چیز
روزی دنیا می ایستد
امیدوارم در آن روز تو از همیشه گشاده تر باشی
امیدوارم خسته و اسیر دستان تقدیر نباشی تا
آغوشت را بگشایی
امیدوارم لبخندد را از یاد نبرده باشی
امیدوارم تا آن روز بمانی ، فقط یک انسان بمانی
امیدارم محبت دستانت را از یاد نبرده باشی
امیدوارم آن روز
آهی نکشی
که این آه
همه دنیایم را به آتش میکشد